باروت


 


بسم الله الرحمن الرحیم
وقتی یه نفر دزدی میکنه ، دستگیرش می کنند و مجازات و جریمه و زندان و ...
وقتی یه نفر تو اقتصاد یا سیاست خرابکاری میکنه پیگیری میکنند بالاخره جلوش رو میگیرند
وقتی یه نفر میزنه یه نفر دیگه رو میکشه دستگیرش میکنند و قصاص یا بخشش یا ...
اگر هم یک وقت قانون  ضعفی داشته باشه و نتونه اون آدم رو مجازات کنه بالاخره معلوم میشه که یه نفر یه کار خطایی انجام داده
ولی من هرچی فکر میکنم نمیفهمم که ما با "گندکار فرهنگی" چه کار میکنیم
دستگاههای مسئول با مفسدفرهنگی چه برخوردی دارند
اینها قالبا آدم هایی هستند که لقب هنرمند رو به دوش میکشند و اتفاقا از احترام خاصی هم برخوردارند
فیلم ها ، سریال هایی ساخته میشه که نتنها به نفع مردم نیست بلکه به ضرر آنهاست
محصولات فرهنگی ساخته میشه که تولید کنندگانش فکر میکنند کار خوبی انجام میدهند در صورتی که اینطور نیست.
مساله
اولا تکلیف ما با اینها چیست؟
دوما درصورت اثبات مضر بودن چه اقدامی میشه؟


دیروز بالاخره تونستیم قله کلکچال رو فتح کنیم. نکته جالب تو فتح یه قله اینه که بعد از فتحش دیگه اون عظمت قبل از فتح رو نداره و برات کوچک بنظر میاد.

ادامه اش در دیدآرت



دریافت
حجم: 6.3 مگابایت

عکس و متن از روح الله خسروی نژاد می باشد

من که حرفه ای نیستم در عکاسی ولی چیزهایی رو دیدم تو بقیع و الان براتون نقل می کنم که غربت اونجا رو به چشم ببینید و در حقیقت شرایط وناواردی من باعث نشد که نتونم این حرف ها رو به تصویر بکشم.
الف)صبح اول وقت که در ها را باز می کنند همه هجوم می آورند که از پله ها به بقیع برسند خانم ها را  راه نمی دهند حرفشان این است که زن نباید به قبرستان بیاید.خبر ندارند ممکن است بزرگ همه زنان عالم اینجا دفن باشد. زن ها مایوس می روند کنار پنچره های مشبک بقیع خودم به چشم خودم دیدم که با چه حسرتی از آنچا زیارت می خوانند.همین که زن های
کنار پنچره زیاد بشوند شرطه ها می آیند و شروع می کنند به جدا کردن زن ها از مشبک بقیع نگاهشان هم که کنی دنبالت می کنند که تو هم باید بروی اینجا انگار رسم است مرد ها نامرد باشند.
ب)وارد بقیع که بشوی یکی از خودشان که فارسی هم بلد است شروع می کند به گفتن که اینجا قبرستان است و نباید از کسی که مرده کمک بخواهی بی چاره قرآن زیاد می خوانند ولی نمی دانند که شهدا زنده اند و نزد خدایشان روزی می خورند وحال آن که ،آن شهدا امام باشند وآن ائمه مظلوم و یکی را غریب غریب غریب دفن کرده اند می گویند روی تابوت جای تیر بوده و تابوتش را تیر باران کرده بودند البته این قوم بعد ها هم ثابت کرده اند که تیر اندازهای ماهری هستند.
ج)دعا که بخواهی بخوانی باید بروی وسط جمعیت سرت را پایین بگیری یا از حفظ دعا کنی و اشک بریزی یا کتاب دعایت را قایمکی باز کنی کتابت را که بگیرند واویلا می کنند بیشتر نگران حرمت کتاب ات می شوی تا وضع خودت اینها قبلا هم ثابت کرده اند حرمت هیچ چیز را نگه نمی دارند حتی دختر پیغمبر را.
د)میان قبور نورانی ائمه و توی زائر حصار کشیده اند و تو باید پشت حصار نگاه کنی و گریه کنی اطراف حصار ده دوازده تا سرباز نشسته اند این ها با ماموران حرم فرق می کنند لباس نظامی تنشان است. یعنی حواست باشد ما همان هایی هستیم که عادت داریم پشت در صف بکشیم برای نامردی

ه)آن وسط ها آبسرد کن گذاشته اند ،آب که می خوردم .عجیب هوس کردم بلند بلند بگویم سلام بر حسین پشت آب خوری که رفتم جوانی خودش را قایم کرده بود تند تند زیارت عاشورا می خواند و اشک می ریخت بعید بود از این قوم که به تشنه آب دهند.
و)یک ساعت بیشتر وقت نداری که سیر دل زیارت کنی بعد می آیند بیرونت می کنند.بیچاره ها خبر ندارند دلت را جا گذاشتی کنار همان حصار ها و امید داری که برگردی و حرم بسازی برای امامانی که حرم ندارند و اصلا این ها به کنار منتظری کسی هستی که بیاید و قبر مادرش را نشان بدهد. اینها را نمی دانند و ته دلشان قنج می زند که تو را بیرون کرده اند و دوباره آفتاب که بلند شود قبر ها گرما می بینند، و خبر ندارند کبوتر ها روی قبر ها را سایه می کنند.

و باد برای خودش و خاک روضه می خواند روی دیوار بالای قبر ها محشری است سکوت و تنهایی بقیع

رفیق : ما هر روز تو خونه غذای نذری می خوریم 

من : چطور؟

رفیق : مادرم غذای هر روز رو نذر معصومینی که اون روز منتسب به آنهاست درست میکنه

من : روغن ریخته رو نذر امامزاده میکنین ؟

رفیق : اولا روغن ریخته نیست دوما این خانواده کریمه روغن ریخته رو هم قبول میکنن

من :|